چیستی مدیریت اسلامی
هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام می شود، منظور اداره امور و بهره برداری صحیح از نعمتهای الهی بر اساس اعتقاد به جهان بینی توحیدی است.
«حمیدی زاده» نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقاد آن سرچشمه می گیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است و با این ویژگی، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح می کند ومدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیت های بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است.(2)
«مشرف جوادی» معتقد است در مدیریت اسلام ، ابتدا محور رابطه با ا... و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است.(3) «مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است. (4)
هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام می شود، منظور اداره امور و بهره برداری صحیح از نعمتهای الهی بر اساس اعتقاد به جهان بینی توحیدی است. یعنی کلیه اعمال و رفتارانسانها و یا مدیران باید بر مبنای جهانبینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب می کند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهانبینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد. (5)
سازمان امور اداری و استخدامی در مورد مدیریت اسلامی این تعریف را آورده است: « مدیریتی که زمینه ی رشد انسان به سوی ا... را فراهم نماید و مطابق کتاب و سنت و روش پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم وعلوم و فنون و تجارب بشری جهت رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور عمل کند، را مدیریت اسلامی می نامیم»(6)
آیت الله مصباح یزدی تعریف جامعتری از مدیریت ارائه می کند و می نویسد: «از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصا مدیران جوامع کلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران کشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی که عملا عهده دار سیاستگزاری و اداره این کشورها بوده اند.
ایشان برای مدیریت اسلامی سه معنی و برداشت قایل می باشند: بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی، تحلیل شیوه ای مدیریت مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت گرفته است و معنای سوم اینکه مسایل مدیریت اسلامی را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار دهیم و سیره مدیران معصوم (علیه السلام) را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم.(7) وی مدیریت اسلامی را ارائه نظریات خاص و روشهای علمی ویژه اسلام برای حل مشکلات اجتماعی میداند.(8) از نظر وی مدیریت اسلامی یعنی مدیریت مسلمانان، او با این تعریف مدیریت به بررسی توصیفی نحوه مدیریت مسلمانان در طول تاریخ می پردازد؛ اما همانطور که در تعریف اصلی آورده ، مدیریت اسلامی، یعنی مدیریتی که تحت تأثیر ارزشهای اسلامی است. وقتی ارزشهای اسلامی بر مدیریت تأثیر عمیق بگذارد، آن مدیریت، اسلامی است. مدیری که عمیقا به ارزشهای اسلامی پایبند است؛ اسلامی است نه مدیریتی که بر ارزشهای غربی مبتنی است. تمام شاخه های مختلف مدیریت بازرگانی، صنعتی، بیمه و گمرگ و اجرایی و دولتی و مالی ، اقتصادی، فرهنگی و کشاورزی، آموزشی می تواند تحت حاکمیت ارزش های اسلامی باشد. با این باور، دیدگاه کسانی که به طور کلی منکر مدیریت اسلامی اند و می گویند «علومی از قبیل مدیریت، روانشناسی، جامعه شناسی و حتى اقتصاد، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و این تعابیر ساخته آندسته از عالمان متعصب مذهبی است که در پی سوء استفاده از مذهب و اعتقاد مردم هستند»، پذیرفته نمی شود.(9)
از دیدگاه "عسگریان ، مدیریت از دیدگاه اسلام که در جامعه اسلامی جریان می یابد در مسیر نزدیکی به ا... قرار دارد، بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه می شود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی می یابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر می گردد(10)
هاشمی رکاوند نیز مدیریت در اسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنت نبی (صلی الله علیه وآله وسلم) استوار میداند(11)
از نظر ابراهیمی منظور از مدیریت اسلامی آن است که در عمل و اجر و هدف، عدالت اجتماعی را مد نظر قرار دهد و مقصود نهایی آن کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بداند و زندگی و معیشت افراد در همین راستا تأمین شود(12)
تقوی دامغانی بدون این که از مدیریت اسلامی تعریفی ارایه دهد در مورد چیستائی مدیریت توضیحی داده و به امانت بودن، تکلیف بودن و حق نبودن، خدمت بودن و مواردی از این قبیل اشاره کرده است و سپس به توضیح نقش مدیر در جوامع اسلامی پرداخته است.(13)
نبوی، پس از ارائه تعاریفی از مدیریت در نظریه های غربی، مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است: مدیریت «هنر و علم به کارگیری صحیح افراد و امکانات در جهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد. در مدیریت اسلامی رعایت قوانین شرع مقدس از مهمترین مسائل است و باید با حساسیت بسیار دنبال شود. اسلام برای اداره جامعه برنامه دارد؛ منتهی نه برنامه کاپیتالیستی و سرمایه داری غربی و نه برنامه کمونیستی و کارگری شرقی؛ برنامه ای که هدف آن ارتقای رشد انسانها در مسیر مستقیم و الهی خویش است. (14)
قبادی نیز مدیریت اسلامی، یعنی آن بخش از «مدیریت» و فرآیند آنرا، که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریت ها را در مبتنی بر وحی بودن، نبودنظام بهره کشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزش های متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن برپایه ی تعالی، کرامت و شرافت انسانها می داند مدیریت اسلامی تعریف کرده است.
پینوشتها:
1- فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره ۲۱ و ۲۲، ص ۱۰
۲- فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره ۲۰، ص۲
3- مشرف جوادی، ۱۳۷۸ ص ۱۱
4- مشرف جوادی، ۱۳۷۸، ص ۲
5- مشرف جوادی ۱۳۷۸، ص ۳
6- مدیریت اسلامی، ۱۳۹4
7- دیدگاههای اسلام درباره مدیریت، ص ۲۸-۲۷
8- مصباح یزدی، محمد تقی، مشکات ۱، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ۹ / ۲، بخش آخر
9- مصباح یزدی، همان، بخش آخر
10- عسگریان، ۱۳۷۰، ص ۵۲
11- هاشمی رکاوند، ۱۳۷۹، ص ۷۹
12- ابراهیمی ۱۳۷۰، ص ۲۸
13- تقوی دامغانی، ۱۳۷۷
14- نبوی ۱۳۸۰، ص ۳۳ ۷- نبوی، ص ۳۲
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده،عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}